چکیدهی آموزههای مانی
بنیان کیش مانوی بر پایهی پذیرش وجود دو اصل نیک و بد در جهان قرار دارد. دو اصلی که کاملاً با یکدیگر در تضادّند. یکی منشاء همهی نیکیها و روشنیها و دیگری موجد تاریکیها و پلیدیهاست و جهان حاصل مبارزهی این دو بر علیه یکدیگر است. مانی به سه زمان کیهانی قائل است: 1) زمان پیشین، هنگامی که نور و تاریکی از یکدیگر جدا بودند، آرامش و سکون همه جا را فراگرفته بود و شهریار تاریکی از وجود شهریار بهشت بی خبر بود. 2) زمان میانی، دورهی آمیزش دو جهان، آگاهی بدی از وجود نور، حمله و بلعیدن روشنایی و آغاز نبرد روشنی با تیرگی برای رهایی انوار محبوس در ظلمت. حاصل این نبرد آفرینش گیتی است که ابزار رهایی نور را در اختیار ایزدان نیک قرار میدهد. 3) زمان پسین، گاهی است که نبرد به پایان میرسد، روشنی به روشنی بی پایان باز میگردد و تاریکی به قعر ظلمات رانده میشود؛ هر چیز به اصل خود باز میگردد و جهان به سکون دوباره دست مییابد.
این سه زمان را میتوان با سه دورهی کیهانی آیین زردشت یعنی: 1) بُندَهِشن، 2) گومیزشن (: آمیزش)، 3) ویچارشن (: جدایی) قیاس کرد.
زمان میانی هنگامهی نبرد است و میدان مبارزه، تمامی کیهان. جهان مادّی آفریدهی ایزدی است که آن را از اندام شیاطین به وجود میآورد، و به خلق جهان توسط مردوک از پیکرهی بی جان تیامت در اساطیر بابلی شباهت دارد. بنابراین جهان آمیزه ای از نور و تاریکی است و وظیفهی غایی هر موجود رهانیدن نور موجود در خود و ترک جسم اهریمنی است. به این منظور پیامبرانی پا به هستی میگذارند تا راه رها کردن نور را به بشر بیاموزند و آخرین آنها مانی است. او برای انجام این مهم قواعدی وضع میکند که به احکام دهگانه معروفند و با پیروی از آنها میتوان نور را از کالبد دیوی نجات بخشید. این احکام دهگانه که مخصوص عامّهی مردم است، عبارتند از: 1) ترک بت پرستی، 2) ترک دروغگویی، 3) ترک بُخل، 4) پرهیز از آدمکشی، 5) خودداری از زنا، 6) دزدی نکردن، 7) عدم توکّل به علم اسباب و علل، 8) ترک جادوگری، 9) پرهیز از دورویی، 10) پرهیز از سستی و غفلت در انجام تکالیف. امّا برگزیدگان یعنی کسانی که بیشتر از تودهی مردم حقیقت را دریافتهاند و به نور وجود خود وقوف پیدا کردهاند، باید از قوانین سختتری پیروی کنند. یک برگزیده باید به سه مُهر وفادار باشد: مُهر دهان، مُهر دست و مُهر دل. مهر دهان یعنی دوری از دروغ و پیمان شکنی و سوگند و امتناع از نوشیدن مخمّرات و خوردن غذای ناپاک، به ویژه گوشت. مهر دست یعنی اجتناب از هر عملی که ممکن است به پیکر عیسای مصلوب (موجودات جهان) آزار برساند، همچون کشاورزی که زخم زنی بر پیکر زمین است یا میوه چینی که باعث آزار درخت میگردد! و ... و مهر دل یعنی خودداری از ازدواج، خصوصاً تولیدمثل.
رعایت این امور به همراه برپایی نمازهای هفتگانه برای گزیدگان و چهارگانه برای نیوشایان، آیین عشای ربّانی و جشن بِما به دینداران کمک میکند تا از چرخهی حیات دوباره خارج شوند و به بهشت روشن واصل گردند. کسانی که در این راه ناموفّق باشند، دوباره به جهان باز میگردند تا تکلیف خود را به پایان رسانند.
دیدگاه مانی در باب آفرینش جهان کمی غیرمعمول است. او میگوید در آغاز تنها پدربزرگی در قلمرو نور میزیست (در برخی منابع «واخش یوژدهر» یا روح القدس به عنوان همسر در کنار او قرار دارد) و شاهزادهی تاریکی نیز مالک مطلق العنان قلمرو تاریکی است. این دو قلمرو تنها از سمت جنوب به یکدیگر پیوستهاند. تمام حکایت آفرینش از آنجا آغاز میشود که اهریمن به هنگام گردش در قلمرو خود به ناگاه دنیای روشنایی را میبیند و فریفتهی آن میشود. او به همراه تنی چند از شیاطین به جهان روشنایی حمله میبرد و پارههای نور را میبلعد. پدر بزرگی به تکاپوی رهایی آنان برمی آید و با خروشی که برمی کشد «مادر زندگی» را میآفریند. این سرآغاز جریان آفرینش است. به دنبال این خروش، ایزدان همکار «پدر بزرگی» در سه مرحله هستی مییابند؛ در مرحلهی نخست پس از «مادر زندگی»، «هُرمَزد بَغ» یا انسان نخستین از فریاد مادر زندگی در وجود میآید. او برای نجات انوار بلعیده شده، پنج فرزند خود یعنی فروهر، باد، روشنی، آب و آتش را چونان زرهی بر تن میکند و به میدان نبرد میرود، امّا شکست میخورد و در مغاکی تیره از هوش میرود. پس از چندی که به هوش میآید، با فریادی از مادر کمک میخواهد. «مادر زندگی» برای نجات فرزند، به پدربزرگی رو میکند و او مرحلهی دوّم ایزدان را میآفریند که عبارتند از «دوستِ روشنان» که وظیفهی او روشن کردن صحنهی مبارزه است، بام ایزد که معمار بهشت نو است و مهر ایزد که برای رهایی هرمزد بغ گسیل میشود. او پس از رسیدن بر لبهی مغاک، خروشی سر میدهد که مبدّل به ایزدی «خروشتک» نام میشود و هرمزد نیز در پاسخ فریادی میزند که به ایزد «پَدواختک» یا ایزد پاسخ بدل میشود و هرمزد نجات مییابد. از این پس ایزدان موظفند ذرّات نور مانده در اسارت تاریکی را رهایی بخشند. مهر ایزد از تن اهریمنان کشته شده، جهان و از پوست آنها، آسمانها را به وجود میآورد، از پارههای نور پاک دو گردونهی ماه و خورشید و از انوار آلوده ستارگان را میسازد. در اینجا مرحلهی دوّم آفرینش به پایان میرسد. در مرحلهی سوّم نَریسَف یزد و دوشیزهی روشنایی خلق میگردند که نمادهای زیبایی نرینه و مادینهاند. آنها با نمایاندن اندام خود به دیوان، باعث سقط جنین مادّه دیوان و انزال منی دیوان نر میشوند. از جنینهای افتاد بر زمین، حیوانات به وجود میآیند و از منی که چون باران بر خاک باریده است، گیاهان هستی میگیرند. «آز» که شاهد زیبای آن دو ایزد است، دو دیو عظیم الجثه را دوبار به همبستری وامی دارد تا جنینهای آن دو را به شکل دو ایزد بسازد. به این ترتیب نخستین زن و مرد به وجود میآیند. سوّمین ایزد در این مرحله «ستون روشنی» است و وظیفهی او بردن انوار رها شده به سفینههای ماه و خورشید است. «عیسی درخشان» ایزد دیگری است که مکلّف است انسان را نسبت به ذات خویش آگاه سازد و او را از تولیدمثل باز دارد تا موجب اسارت نور موجود در بدن انسان نشود. سرانجام آخرین ایزد که داور دادگر است و وظیفهی او داوری روانها پس از مرگ میباشد، به وجود میآید.
به گمان مانی، جهان با یک آتش سوزی عظیم به پایان میرسد که 1468 سال یعنی سال خورشیدی ادامه مییابد. در این دوره روانهای پالوده شده به شکل نور رها میشوند و به بهشت نو میروند و روانهای آلوده به همراه شیاطین، مادّه و تاریکی به تودههای بی شکل تقسیم میشوند و در قعر گودالی محبوس میگردند که بر فراز آن سنگی به عظمت جهان دارند. بدین ترتیب جهان شناسی مانی به پایان میرسد. (1)
بخشی از آنچه امروزه از عقاید مانوی میدانیم از آثار خود او یا شاگردانش برگرفته شده، و بخشی از نوشتههای کسانی حاصل گردیده که با او مخالف بودهاند و بر علیه دین او ردّیه نگاشتهاند.
بیشتر ردّیههایی که هم اکنون در دسترس ماست مربوط به قرن دوّم و سوّم هجری است، اعمّ از نوشتههای مسلمانان و غیرمسلمانان.
قبل از ورود اسلام به ایران تنها بر اساس کتیبههای کرتیر، از مخالف دینمردان زردشتی با آیینهای غیرزردشتی خبر مییابیم. امّا کرتیر برای اعمال خود و دیگران دلیلی ذکر نمیکند و تنها به بیان آنها اکتفا مینماید و به خود میبالد.
به نظر میرسد که ضرورت نوشتن آثاری که سایر ادیان را با دلیل و برهان ردّ نماید بعد از اسلام حسّ گردیده است. شاید از میان رفتن تدریجی نظام کاستی را بتوان یکی از دلایل لزوم ردّیه نویسی دانست؛ چرا که در نظام دینی- پادشاهی ساسانی کسب دانش و آموختن خواندن و نوشتن مخصوص طبقات خاصّی از اجتماع بود و عموم مردم از آن محروم بودند. در نتیجه، ارائهی دلیل برای کسانی که قدرت استدلال علمی ندارند بی فایده مینمود. امّا همگانی شدن سوادآموزی و بالارفتن سطح دانش عمومی از یک سو و وجود ادیانی که با برهانهای مختلف سعی در جذب مردم و رویگردان کردن آنها از دین پدرانشان داشتند، دینمردان زردشتی را وادار ساخت تا با حربهی خود دشمن به ستیز با آنها بروند و حقّانیّت آیین خود را اثبات نمایند. از آنچه در این خصوص به نگارش درآمد تنها سه کتاب باقی مانده است: ماتیکان گُجَستَک اَبالیش، (2) پُسِ دانش کامَگ (3) و شِکَند گُمانیک وِزار که این آخری به ردّ تمام ادیان زمان خود پرداخته، در حالی که دو کتاب دیگر بیشتر اثبات آیین زردشت را در نظر داشته اند.
پینوشتها:
1. برای مطالعه در تعالیم مانی در زبان فارسی میتوان به کتب ذیل مراجعه کرد: ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطورهی آفرینش در آیین مانی، تهران: فکر روز، 1375ش؛ مهشید میرفخرایی، فرشتهی روشنی، مانی و آموزههای او، تهران: ققنوس، 1383ش؛ فرانسوا دکره، مانی و سنّت مانوی، ترجمهی عباس باقری.- تهران: نشر و پژوهش فروزان روز، 1380ش؛ گئو ویدن گرن، مانی و تعلیمات او، ترجمهی نزهت صفای اصفهانی، تهران: نشر مرکز، 1376 ش؛ ایرج وامقی، نوشتههای مانی و مانویان، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزهی هنری، 1378 ش.
2. آذر فرنبغ فرخزادان، ماتیکان گجستک ابالیش، همراه با متن پهلوی، برگردان فارسی- واژه نامه و آوانویسی، برگردان ابراهیم میرزای ناظر، تهران: هیرمند، 1376ش.
3.«پسر دانشکامه»، گزارش سعید عریان، چیستا، سال چهاردهم، شمارهی 4-5، دی و بهمن 1375ش، صص 308-313.
کرباسیان، ملیحه؛ (1386)، در خرابات مغان (جستارهایی در فرهنگ ایرانی)، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}